سینما و فرهنگ

نقد، تحلیل و بررسی مسائل سینمایی

سینما و فرهنگ

نقد، تحلیل و بررسی مسائل سینمایی

نقد فیلم و بررسی فبلم های روز سینمای ایران و جهان و حتی مسائل فرهنگی کارهایی است که در این وبلاگ انجام میشود.

کلمات کلیدی
آخرین نظرات
نویسندگان

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

۲۸
خرداد

نقد


پرداختن به اسطوره های دفاع مقدس کار دشواری است، از دوجهت؛ در فیلم نمیتوان زندگی شهید یا فرمانده ای را تغییر داد به عبارت دیگر کارگردان دستش برای تخیل در فیلم بسته است(تقریبا) هم ممکن است خانواده آن شخصیت راضی نشود و هم مردم متوجه تحریف یا تغییر شوند. و دشواری دیگر، زندگی بعضا عجیب برخی فرماندهان است. بازماندگان دوران جنگ از بعضی فرماندهان کراماتی نقل کرده اند یا رفتارهایی داشتند که در افراد عادی نمیبینیم و به تصویر کشیدن اینها خطر شعار زدگی و مفهوم زدگی را به دنبال دارد.

مهدویان در "ایستاده در غبار" بهترین کار ممکن را کرد. او از روش های مستند برای فیلمش استفاده کرد. مصاحبه، تصویربرداری و صدا به ما یک مستند داستانی میدهد ولی بازیگری و نورپردازی و... اینها مستند نیست. این کار تلفیقی کمک کرده تا شخصیت احمد متوسلیان باور پذیر شود.


به عنوان مثال در صحنه ای که متوسلیان قبول نمیکند تا برای جا انداختن پای شکسته اش بیهوش شود، اگر قرار میشد که فیلم داستانی باشد به هیچ وجه باور پذیر نمیشد، مثل فیلم های رامبو(تیر را از پهلویش در می آورد). این شیوه برای ساخت، کمک بسیاری به باورپذیری کرده است که نشان از خلاقیت و اشراف کارگردان به موضوع و سینما دارد.

صحنه ای زیبا در فیلم هست که نمیتوان آن را نادیده گرفت، ایستادن متوسلیان در میان مهلکه نبرد و بالا گرفتن بیسیم، بسیار زیبا و سینمایی درآمده. البته نقاط ضعفی نیز وجود دارد. مثلا دوران کودکی متوسلیان میتوانست نباشد یا خلاصه میشد و همسان کردن صدا با تصویر(که کار سختی هست).

به طور کلی ایستاده در غبار را میتوان یک فیلم نسبتا خوب در دفاع مقدس دانست که در این خیانت بازار سینما وجودش لازم بود.

۰۷
خرداد

نقد تئاتر اکسیژن



یک نیمکت، یک زن و دو مرد اینها تنها المان­ و بازیگران یک نمایش 55 دقیقه­ای هستند. اکسیژن یک نمایش تقریبا سرپاست که با وجود دیالوگ محور بودن و دکور خیلی ساده تماشاگر را نگه می­دارد.

در نمایش اکسیژن یک شخصیت ثابت نمی­بینیم. کاراکتر زن و مرد در حال تغییر هستند، تغییری نه رو به جلو بلکه رو به عقب، زن در ابتدا یک شخصیت محکم و مهربان است، بوکس کار می­کند تا از خود در برابر ظالم دفاع کند. مرد شخصیتی منفعل، ترسو و خجالتی است که سعی می­کند منطقی باشد. در طول داستان این شخصیت­ها رو به عقب می­روند، رنگ می­بازند، ظاهر سازی می­کنند، دروغ می­گویند و فحش می­دهند. این تغییرات با ورود مرد اتفاق می­افتد. مردی که وکیل است ولی بویی از حقوق انسانی نبرده و اهل تظاهر است.

نویسنده و کارگردان کاملا به این امر وافق بودند که این نمایش ممکن است کسالت بار شود، برای فرار از این معضل تنش ­هایی در داستان اتفاق می­افتد. بازی خوب آقای صولتی به رهایی داستان از خواب آلودگی کمک میکند.

در پایان داستان با وارد شدن مرد دوم که نمادی از شخصیت وکیل است، شخصیت زن را خرد می­کند و دیگر چیزی از استواری و مهربانی در زن باقی نمی­ماند، بوکس هم نمی­تواند در برابر ظلم مرد به او کمک کند.

اکسیژن نمایش خوبی است( در بازیگری) که سعی دارد حرف بزرگی بزند. ولی متاسفانه چنین حرف بزرگی در 55 دقیقه نمیگنجد و ریتم تند در عبور از شخصیت پردازی(نه در داستان) مشهود است. مخاطب منظور نمایش را متوجه می­شود ولی شخصیت­ها باور پذیر و قابل همذات پنداری نیستند.

این نمایش از نظر محتوا قابل دفاع نیست و می­توان گفت فقط نظر نویسنده و کارگردان است و تعمیم دادن آن به جامعه کار درستی نیست که در چندجا از نمایش این تعمیم صورت می­گیرد. ای کاش این همه انرژی برای مضمونی بهتر صرف میشد.