سینما و فرهنگ

نقد، تحلیل و بررسی مسائل سینمایی

سینما و فرهنگ

نقد، تحلیل و بررسی مسائل سینمایی

نقد فیلم و بررسی فبلم های روز سینمای ایران و جهان و حتی مسائل فرهنگی کارهایی است که در این وبلاگ انجام میشود.

کلمات کلیدی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است

۰۳
ارديبهشت


                                         خلاصه ای از نقد به وقت شام

اندازه دهانمان حرف بزنیم، این جمله شعاری است که در هر فعالیتی پاشنه آشیل میتواند باشد. تصور کنید خودرویی قابلیت دارد 180 کیلومتر در ساعت حرکت کند؛ این ادعای خودرو است، راننده نیز به ادعا پاسخ میدهد و نتیجه میشود پرواز راکب و مرکب به ملکوت!!. در تمام امور این امر صادق است؛ نیت ما در نقد پیش رو اثبات این مدعا در عالم سینما.

فیلم با شروعش، با دوربینش، با روایتش و با تمام اجزایش ادعایی دارد که اگر در پایان به ادعای خود پاسخ دهد میشود گفت فیلم خوب بود. به یاد بیاورید "ماهی و گربه مکری را، با متنی در آغاز، اثری هولناک و رعب آور را نوید میدهد؛ من تا پایان تیتراژ صبوری کردم و هیچ ندیدم جز دوربینی که بی وقفه از سویی به سوی دیگر میرفت.!

به وقت شام نیز ادعا دارد، ادعای نشان دادن یک موقعیت، موقعیتی که توسط گروهی به خطر می افتد و گروهی دیگر خطر را دفع میکنند. سوریه، داعش و ایران.

سخن از این سه گزاره است. گزاره ها بس بزرگ و پیچیده­ اند که فیلم روایتش را در مقیاس کوچکی از سه گزاره بیان میکند، یک هواپیمای ترابری سنگین نظامی سوری، رها در گوشه­ای منتظر خلبان، دو خلبان ایرانی و مقداری داعش که به دنبال هدفشان هستند. حال زمان آن است تا وارد ساخته شدن گزاره ها شویم. پرداخت باید به میزان ادعا و لزوم باشد.

به وقت شام، دو خلبان ایرانی را ناقص خلق میکند، یک شیخ داعشی را به ما میشناساند. هواپیما ساخته میشود. موقعیت مشخص میشود و نیز گروه داعش قابل باور. مخاطب قرار هست همین مقدار ببیند-البته در پرداخت خلبانان ایرانی کم کاری شد- مقداری که با ادعای آغاز فیلم تناسب دارد.

شاید تنها و جدیترین ضعف فیلم را در عدم خلق یک داعشی مشخص در نیمه دوم فیلم بدانند. اگر داستان بر اساس واقعیت نبود من هم میپذیرفتم. اساسا داعش همانی بود که فیلم به تصویر کشید. شخصیتی مستقل در داعش وجود ندارد، جملگی یک شکلند. متحدالباس و متحدالرفتار؛ اگر شیخی بخواهد خلاف این اتحاد عمل کند یک راه بیشتر وجود ندارد، گردن زدن. کسی نمیتواند شیوه مرگ خود را معین کند، حتی اگر جهادی نباشد و یک فرد تبلیغاتی بلژیکی باشد. داعش فرد نیست، تفکری است تکفیری، فردیت در آن راه ندارد. نمیتوان فرد را مجرد از جمع شناخت، اگر چنین شود سرانجامی ندارد جز مرگ. تفکری که هدفش فتح ایران و نابودی ایرانی های مرتد از واجبات آن. تفاوتی در شخصیت بین شیشانی اسب سوار و جلاد چاقو به دست وجود ندارد.

در سوی دیگر داعش، ایران و سوریه قراردارند. پدر و پسر خلبان ایرانی با هم اختلاف نظر دارند، سربازان و فرمانده سوری با هم اختلاف نظر دارند. در اینجا شخصیت ها باید شکل بگیرد. فرمانده سوری به میزان حضورش پرداخت میشود. اما ضعف دیگر فیلم در رابطه پدر و پسر است که با حواشی زیاد فرصت را برای شناخت مخاطب نمیگذارد تا سمپات یکی گردد. بازی با تبلت، دیدن مادر در لحظه مرگ بیهوده بود. بودند این چنین لحظاتی که میتوانست با نبودنشان فرصت شناساندن را برای پسر و پدر محیا کند.

در مجموع به وقت شام حرف خالق خودش را میزند، با وجود اضافه گویی ها اما در کلیت یکپارچگی را حفظ میکند و در فیلمنامه نسبت به بادیگارد یک گام روبه جلو، در تکنیک نیز نسبت به سینمای ایران یک گام به جلو محسوب میشود.