نقد فیلم بادیگارد

فیلم بادیگارد، فیلمی که میتوانست به مراتب بهتر از اینها باشد. حاتمی کیا در آثارش یک تفکر نهفته است. فیلمش با مخاطب حرف میزند بر خلاف خیلی از فیلمسازان دیگر!! اما اینبار در بادیگارد ابراهیم حاتمی کیا با لکنت حرف میزند، صراحت ندارد، حیدر فیلم که سخنگوی ابراهیم هست در بعضی صحنهها بجای حرف زدن ما را سرگرم میکند(پینت بال بازی، دعوا در پارک...). در صحنه هایی حاتمی کیا تا مرز شعار زدگی پیش میرود که خوشبختانه سریع خودش رو بیرون میکشد(اکثر دیالوگهای بین حیدر و فرماندش، دیالوگهای میثم و...). ما در این فیلم قرار هست حرف حیدر را بشنویم، دردش را بفهمیم و خلاصه همذات پنداری کنیم که این مستلزم شخصیت پردازی دقیق است ولی متاسفانه شخصیت حیدر را نمیفهمیم. چرا قصد دارد دیگر محافظ سیاسیون نباشد؟ چرا بالاخره میثم را انتخاب میکند؟ از ابتدا محافظ سیاسیون بوده ولی ناگهان متحول میشود و... اینها را در فیلم نمیبینیم بجای آن پینتبال بازی حیدر و گروهش را میبینیم دعوا در پارک را میبینیم اینها چه کمکی به شخصیت پردازی کردند یا اصلا اگر حذف شوند در داستان خلایی بوجود می آید؟!! همسر حیدر کجای داستان است؟! یک تیپ خنثی که تاثیری در فیلم ندارد جزء صحنه پانسمان کردن حیدر!!! که به شدت لوس و بی معنی است و یا ارشاد دختران پارک خب، خب چرا؟. شاید بیش از نیم ساعت از فیلم حاتمی کیا صرف توضیح تفاوت بادیگارد با محافظ است و تواناییهای حیدر را به نمایش میگذارد که اینها ربطی به حرف فیلم ندارد. به تفاوت نسل اشاره میکند و رد میشود، دهه 60 را با 90 مقایسه میکند و رد میشود که اینها نیز گنگ میمانند. قاب عکسها المانهایی بود که زیاد مورد استفاده قرار گرفت و میتوانست کمک خوبی به شخصیت پردازی ها کند که متاسفانه در صحنه هایی بهره کافی را نبرد و بیشتر برای معرفی مکان بود تا شخصیت.

میثم فیلم که یک تیپ به شدت افتضاح هست، هیچ چیز ازش نمیدانیم و همچین شخصیتی در مقابل شخصیت اصلی قرار میگیرد یا به نوعی یک مانع برای قهرمان فیلم است و در پایان بندی هم دخالت دارد. از کجا آمده؟ حرفش چیست؟ این اداها چیست که در می آورد هیچکدام در نمیآیند.

بازپرس فیلم هم که یک شخصیت کمیک هست با آن ویلچر برقی، واقعا این ادا در آوردن ها از حاتمی کیا بعید بود. تنها حیدر هست که ما میتوانیم درکش کنیم که آن هم قسمتی به خاطر بازی پرستویی است ولی نمیفهمیمش.
ضعف فیلمنامه در این اثر حاتمی کیا به شدت بیشتر
از آثار قبلی است و در حد حوصلهی متن بیان
کردم. تنها کارگردانی بادیگارد است که قابل دفاع است. در آوردن چنین سکانسهای
حادثهای در سینمای ایران فقط از عهدهی حاتمی کیا ساخته است. سکانس تونل بی تردید
از شاهکارهای سینماست(البته در حد امکانات سینمای ایران). بادیگارد با تمام نواقصی
که در فیلمنامه دارد از کارگردانی و تصویر برداری خوبی برخوردار است، بازی پرستویی
نیز قابل قبول هست و البته به نظرم در اندازه سیمرغ نبود کارگردانی به مراتب
شایستهتر به دریافت سیمرغ بود.
با همه ی این صحبتها فیلم بادیگارد یک فیلم خوب برای سینما رفتن با خانواده است.