سینما و فرهنگ

نقد، تحلیل و بررسی مسائل سینمایی

سینما و فرهنگ

نقد، تحلیل و بررسی مسائل سینمایی

نقد فیلم و بررسی فبلم های روز سینمای ایران و جهان و حتی مسائل فرهنگی کارهایی است که در این وبلاگ انجام میشود.

کلمات کلیدی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نولان» ثبت شده است

۱۰
دی

نقد فیلم دانکرک

یک سوال، اگر شما یک خودرو بنز بخرید ولی موتور نداشته باشد به آن میگویید "یک خودرو خوب"؟ اگر چرخ نداشته باشد چه؟ در حالت اول اصلا ماشینی ساخته نشده، تنها یک اتقاق شیک و مدرن است که هیچ کاربردی ندارد، کاربردی برخلاف ادعایش، ادعایی که از ساختار آن یعنی اتاق ماشین- بر می ­آید. در حالت دوم ماشین ساخته شده اما چیزی را کم دارد -چرخ برای حرکت- روشن می­شود، صدای موتور را میشنویم اما حرکت نمیکند؛ یک عامل اخلال دارد.

مثل سینما مثل ماشینی است که تمامی اجزای آن در هماهنگی با هم به سمت هدف خاصی حرکت میکند؛ ایجاد تجربه­ای حسی. تجربه­ای که ما لمس نمیکنیم، حسش میکنیم. شاید مانند خواب دیدن.

دانکرک در ابتدای شروعش، با نماهای مرعوب کننده­ اش، با نگه داشتن یک سرباز از مهلکه ­ای ناشناخته به ما می­گوید: این داستان همین سرباز است در این جزیره، دوربین وارد ساحل می­شود، خب حالا داستان این سربازان است در این جزیره!، وارد سکو می­شویم؛ پس حتما داستان این فرمانده نیروی دریایی است در این جزیره!!. با دیدن خلبانان قطعا داستان خلبانان را خواهیم دید، اما نه، گویا داستان کشتی تفریحی است که برای نجات سربازان، خلبانان و فرماندشان راهی دانکرک می­شود است!!!. در کمال تعجب قرار است داستان تمامی این افراد را در یک ساعت و نیم ببینیم!!!!. ای کاش کمدی بود که بی شک به قواره­ی بی قواره­ اش شبیه ­تر بود.

aaaa

سینما شخصیت می­خواهد، موقعیت می­خواهد، دیالکتیک، تعلیق و روایت می­خواهد نه اسپشیال افکت. دشمن سربازان چه کسی است؟ خوب مشخص است، جنگ جهانی دوم بود و انگلیس و آلمان دشمن یکدیگر! این سربازان چطور اینجا محاصره شدند؟ این هم معلوم است، آلمان­ها قوی بودند، استراتژی داشتند. و...!. فیلم از خودش چیزی ندارد، به مخاطب مابه ازای خارجی میدهد. چون سربازان لباس جنگ جهانی دوم را دارند پس جنگ جهانی دوم است. چون عده­ ای درخیابان سنگر زدند پس دارند با دشمنی واقعی! می­جنگند و بسیاری دیگر از این قبیل ارجاعات بیرونی.

خب بس است دیگر این همه تعلیق را مگر نمیبینیم؟! حال که سوخت هواپیما در حال تمام شدن است معلوم نیست چه بر سر این خلبان می ­آید WOOW، آیا قایق به ساحل می­رسد، اصلا مشخص نیست!. من به نوبه خودم از هیچکاک عذرخواهی می­کنم!. ای کاش کارگردان ما به جای تحقیق بر دو فیلم مورد علاقه­اش بر روی شخصیت پردازی و ایجاد تعلیق مطالعه می­کرد. اصلا ای کاش در مورد سینما مطالعه می­کرد و نه آموختن تکنیک­های فیلمبرداری و تدوین. دانکرک ما را از زمین به آسمان می­برد و از آنجا به دریا و دوباره بازمیگرداندمان به زمین، بدون هیچ اتصال دراماتیک.

پس از نیم ساعت اول فیلم تمام حوادث برای من نه تنها قابل حدس که قابل ذکر بود. باز خدا پدر فرهادی را بیامرزد که به ما یک "چه" می­دهد. دانکرک در بیان "چگونگی" فلج است و "چه" را هم که پیشتر تاریخ گفته است. صرف به تصویر کشیدن یک واقعه تاریخی آن­ هم بدون هیچ تعبیر و تفسیری که هنر نیست. اگر قرار هست واقعه­ ای تاریخی با زبان سینما بیان شود باید مخاطب را درگیر چگونگی کرد؛ چه را همه می­دانیم.

دانکرک فیلمی یا به عبارت بهتر کلیپی با تصاویر مرعوب کننده است که تنها مخاطب درگیر صحنه­ ها می­شود و نه روایت.